.
چـــــادُرم ...
.
چه سرّی در تار و پودت نهفتـــــه است ...
.
که بر ســرِ هر بانویی که می نشینی ،
.
چهره اش را معصـوم می نمایی؟
..
^︵^ عشق مجازی ^︵^
|
. چـــــادُرم ... . چه سرّی در تار و پودت نهفتـــــه است ... . که بر ســرِ هر بانویی که می نشینی ، . چهره اش را معصـوم می نمایی؟ ..
پيامبر (ع) فرمود : سفياني از وادي يابس (اطراف دمشق) با سپاه خود ، وارد دمشق مي شود ، دو لشكر تشكيل مي دهد ، يكي را به سوي مشرق (كوفه و اطراف آن) مي فرستد ، و ديگري را به سوي مدينه حركت مي دهد ، لشگر اول در كوفه و بغداد ، به كشتار و جنايات عظيم دست مي زنند .
یک روز می افتد ؛ آن اتفاق خوب را می گویم ... من به افتادنی که برخاستن اوست ایمان دارم ؛ هر لحظه ، هر روز ، هر جمعه ... السلام علیک یا صاحب الزمان چگونه میتوانیم به حضرت مهدی (عج) نزدیک باشیم؟
چشمت به نامحرم میافتد، اگر خوشت نیاید که مریضی!! اما اگر خوشت آمد، فوراً چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو: یـــــا خیر حبیب و محبوب… یعنی: خدایا من تو را میخواهم، اینها چیه؟!، اینها دوست داشتنی نیستند… هر چه که نپاید دلبستگی نشاید
شیخ رجبعلــی خیاط
به خاطر همه حاجاتی که از غیر تو خواسته ام . به خاطر همه وعده هایی که تو دادی و من باور نکردم . به خاطر همه آنچه به خاطر سعادت من از من خواستی و من اعتماد نداشتم . به خاطر همه آنچه خواستی به من بفهمانی و من نفهمیدم . به خاطر همه نعمتهایت که شکر نکرده ام . به خاطر همه مهربانی هایت که با گناه پاسخ داده ام . به خاطر همه چشم پوشی هایت که سوء استفاده کرده و گستاخ تر شده ام . به خاطر همه آنچه در راه من خرج کرده ای و من هیچ در راه تو خرج نکرده ام . به خاطر ... مرا ببخش! نه به خاطر آنکه من لیاقت بخشیده شدن دارم; به خاطر اینکه تو شایسته بخشیدنی! نه به خاطر آنکه گناهان من بخشودنی هستند; به خاطر «آن که » گناهان من اول او را اذیت می کند! به خاطر «آن که » گناهان من، غربت و آوارگی و غیبت او را تمدید می کند! به خاطر اینکه تو اهل عفو و مغفرتی و گذشت کار توست نه به خاطر اینکه من خوب شده ام; به خاطر اینکه تو خوبی! نه به خاطر آنکه مرا خوشحال کنی به خاطر اینکه پیامبرت و اولیاء تو، خوشحال شوند! مرا ببخش، نه به خاطر من! به خاطر «آن که » گناهان من اول او را اذیت می کند! به خاطر «آن که » گناهان من، غربت و آوارگی و غیبت او را تمدید می کند! به خاطر «آن که » هر هفته پرونده اعمال مرا به دست او می دهند! به خاطر «آن که » این بار نمی داند با چه رویی پیش تو شفاعت مرا کند! به خاطر «آن که » قرار است بر زمین آقایی و سروری کند و گناهان من مانع این کار شده اند! به خاطر «آن که » دوستش داری و او تو را دوست دارد! به خاطر «آن که » ناراحتی او ناراحتی توست و خوشحالی او خوشحالی تو! به خاطر امام زمان مرا ببخش! باسمه تعالی السَّلاَمُ عَلَیْكَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ
نهم ربیع الاول ؛ خجسته سالروز آغاز ولایت ، امامت و زعامت آخرین ذخیره الهی حضرت صاحب العصر و الزمان ، مهدی موعود ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
عید امامت و ولایت مولانا صاحب العصر و الزمان(عج ) بر تمامی شیعیان آن حضرت مبارک باد !
ای امام الرئوف! همراه با کبوتران حرمت،
محزون و گریان دل را به دور بارگاه تو
پر مى دهیم تا با زمزمه ملائک همراه شویم.
كسى را خبر نكن؛ بگذار در چهار ديوارى غربت خويش جان دهم!
پيامك شهادت امام رضا(ع) اي امام الرئوف! همراه با کبوتران حرمت، محزون و گريان دل را به دور بارگاه تو پر مى دهيم تا با زمزمه ملائک همراه شويم.
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع) االسلام عليک يا امام الرئوف!
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع) با نام رضا به سينه ها گل بزنيد
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع) ادر ميان حجره يا رب کيست غوغا مي کند
پيامك شهادت امام رضا(ع) امام الرضا به حجره غريبانه جان سپرد
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام رضا(ع)
پيامك شهادت امام حسن مجتبي(ع) اى کریم اهل بیت علیهم السلام! قلب اندوهگینمان در عزاىت ، دیدار و شفاعتت را در قیامت مى طلبد تا طعم بخشندگى تو را دریابیم. شهادت دومین نور ولایت، صاحب کرامت و شفیع قیامت، امام حسن مجتبى علیه السلام ، را تسلیت مى گوییم.
پيامك شهادت امام حسن مجتبي(ع) ای کریم آل طه ! باور کنم، تشییع غریبانه پیکرت را در هجوم بی امان نفرت و کینه؟
پيامك شهادت امام حسن مجتبي(ع)
پيامك شهادت امام حسن مجتبي(ع) ای کریم آل طه ! وقتی تو رفتی، چشمان آسمان سیاهی رفت و اشک از نگاه ستاره غلتید.
پيامك شهادت امام حسن مجتبي(ع) ای کریم آل طه ! باور کن آسمان، تاب تنهایی نمی آورد و کمرش زیر داغت، خم خواهد شد.
در روز نهم محرم (تاسوعای حسینی) شمر بن ذی الجوشن با نامه ای كه از عبیداللّه داشت از "نُخیله" ـ كه لشكرگاه و پادگان كوفه بود ـ با شتاب بیرون آمد و پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد كربلا شد و نامه عبیداللّه را برای عمر بن سعد قرائت كرد.
كسانى كه حسين عليه السلام خود را به بالين آنها رساند مختلف بودند،هر كس در يك وضعى قرار داشت.وقتى امام وارد مىشد يكى هنوز زنده بود و با آقا صحبت مىكرد، ديگرى در حال جان دادن بود. در ميان كسانى كه ابا عبد الله عليه السلام خود را به بالين آنها رسانيد،هيچ كس وضعى دلخراشتر و جانسوزتر از برادرش ابو الفضل العباس براى او نداشت،برادرى كه حسين عليه السلام خيلى او را دوست مىدارد و يادگار شجاعت پدرش امير المؤمنين است. در جايى نوشتهاند ابا عبد الله عليه السلام به او گفت:برادرم«بنفسى انت»عباس جانم!جان من به قربان تو.اين خيلى مهم است.عباس در حدود بيست و سه سال از ابا عبد الله عليه السلام كوچكتر بود(ابا عبد الله 57 سال داشتند و عباس يك مرد جوان 34 ساله بود).ابا عبد الله به منزله پدر ابا الفضل از نظر سنى و تربيتى به شمار مىرفت،آنوقتبه او مىگويد: برادر جان!«بنفسى انت»اى جان من به قربان تو! ابا عبد الله كنار خيمه منتظر ايستاده است.يك وقت فرياد مردانه ابا الفضل را مىشنود.(نوشتهاند ابا الفضل عليه السلام چهرهاش آنقدر زيبا بود كه«كان يدعى بقمر بنى هاشم»در زمان خود معروف به ماه بنى هاشم بود. اندامش به قدرى رسا بود كه بعضى از اهل تاريخ نوشتهاند:«و كان يركب الفرس المطهم و رجلاه يخطان فى الارض»سواراسب تنومندى شد،پايش را كه از ركاب بيرون مىكشيد،با انگشت پايش مىتوانست زمين را خراش بدهد.حالا گيرم به قول مرحوم آقا شيخ محمد باقر بيرجندى يك مقدار مبالغه باشد،ولى نشان مىدهد كه اندام بسيار بلند و رشيدى داشته است، اندامى كه حسين از نظر كردن به آن لذت مىبرد). وقتى كه حسين عليه السلام به بالاى سر او مىآيد،مىبيند دست در بدن او نيست،مغز سرش با يك عمود آهنين كوبيده شده و به چشم او تير وارد شده است.بى جهت نيست كه گفتهاند:«لما قتل العباس بان الانكسار فى وجه الحسين»عباس كه كشته شد،ديدند چهره حسين شكسته شد.خودش فرمود: «الان انقطع ظهرى و قلتحيلتى».و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم و صلى الله على محمد و آله الطاهرين. كتاب: مجموعه آثار ج 17 ص 260 نويسنده: شهيد مطهرى |
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |